دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۰۴

سرنوشت نامه‌هايي كه به ضريح امام رضا(ع) مي‌رسند

به برترين مرجع خبري فيلم و سريال خارجي خوش آمديد.

سرنوشت نامه‌هايي كه به ضريح امام رضا(ع) مي‌رسند

۲۷ بازديد

نامه ها در اينجا نشانه اميد ، نشانه آرزو ، پيوند ناگسستني ، روياي نزديك ، ايمان راسخ است. به همين دليل است كه بسياري از آنها به رويا تبديل شده اند ، مانند روياي يك بنياد هفت ساله ، كه از امام رضا (ع) يك عروسك بزرگ با دست خط كودكانه خود ، امير …

سرنوشت نامه‌هايي كه به ضريح امام رضا(ع) مي‌رسند https://fun4all.ir/سرنوشت-نامه‌هايي-كه-به-ضريح-امام-رضاع/ سرگرمي براي همه Wed, 10 Feb 2021 14:48:16 0000 عمومي https://fun4all.ir/سرنوشت-نامه‌هايي-كه-به-ضريح-امام-رضاع/ نامه ها در اينجا نشانه اميد ، نشانه آرزو ، پيوند ناگسستني ، روياي نزديك ، ايمان راسخ است. به همين دليل است كه بسياري از آنها به رويا تبديل شده اند ، مانند روياي يك بنياد هفت ساله ، كه از امام رضا (ع) يك عروسك بزرگ با دست خط كودكانه خود ، امير …

نامه ها در اينجا نشانه اميد ، نشانه آرزو ، پيوند ناگسستني ، روياي نزديك ، ايمان راسخ است. به همين دليل است كه بسياري از آنها به رويا تبديل شده اند ، مانند روياي يك بنياد هفت ساله ، كه از امام رضا (ع) يك عروسك بزرگ با دست خط كودكانه خود ، امير رضا 11 ساله ، كه مي خواست يك دوچرخه. ، مثل دوچرخه دوستش فرزاد. مانند ماريام از تهران كه خواستار درمان برادر بيمار خود شد.

به گزارش سرگرمي براي همه ، اين روزنامه جام جم: او نوشت: “كاغذ سفيد نامه پر از خط به خط است. به حروف متصل جان دهيد ، يك كلمه شويد. كلمات گفته شده به شرح زير است: “آقا جان خوب!” “اي غريبه من ، مشكل من را حل كن”. كاغذ سفيد اين نامه پر از سوغاتي است و به نام هاي سلوا ، مهدي ، پريسا ، رعنا ، مرزي ، احسان ، مژگان و مهرداد جان مي بخشد. افرادي كه نام آنها در گوشه اي از اين مقاله به عنوان يادگاري با امضاي كوچك شرم و ايثار نوشته شده است. كاغذ سفيد همان سندي است كه به اعداد ، ماه ها ، روزها ، سال ها ، زمستان هاي سرد ، تابستان هاي گرم ، خيابان هاي شلوغ ، شهرهاي دور زنده مي كند. نجواهاي “ليلا باجي” از روستاي پاكچين از شهر هريس ، بي سواد ليلا باجي خود نامه اي ننوشت ، او سخنان خود را يكي يكي گفت ، و دختر همسايه فريبا براي او نوشت “آقاي. جان ، بار! من واقعاً زيارت شما را مي خواهم. من مدام در تلويزيون مقدسات را تماشا مي كنم. آقاي On ، زيارت خود را با من به اشتراك بگذاريد. “از من هم بخواه كه زندگي من در دنيا باشد ، تا به حرم برسم.” نامه ليلا باجي يك روستايي را به مشهد آورد قلب حرم را انداخت. اين نامه در ميان هزاران هزار نامه ديگر ، نامه هايي به يك نامه وجود دارد. آقا امام رضا (ع) ، امام رئوف ، پادشاه خراسان.

سلام دور

در مشهد ، همه راه ها به گنبد طلايي ، به حرم بزرگ ، به حياط تميز ، به كبوتراني كه فكر پريدن ندارند منتهي مي شود. بسياري از مردم مشهد هنوز روز خود را با “بار” آغاز مي كنند ، ايستاده در مقابل گنبدي ، كه اكنون مي توان آن را در ساختمانهاي زشت و زشتي كه در اطراف حرم بلند مي شوند ، از دست داد ، اما جاي آن در قلب عاشقان است ، مردم شاهد هستند اين علامت آنها به محراب مي روند و از مرخصي آقاي براي شروع روز خود مي خواهند.

اين سلام و احوالپرسي غالباً از راه دور مي آيد ، سلامي كه مي آيد و روي يك كاغذ مي نشيند – دور از تهران ، اصفهان ، اهواز ، ههدان ، اردبيل ، صدها شهر ديگر كشورمان ، حتي عراق ، پاكستان و سوريه. اين داستان هايي است كه به همراه بقيه ميثاق ها يكي يكي در قلب حرم قرار مي گيرد. نامه هايي پر از نشانه ، پر از كلمات ، كوتاه يا كوتاه ، حكايتي خوانا از ارادت مردم به امام هشتم ، ارادتمندي كه سن نمي شناسد و زن و شوهر ندارد. برخي مانند ليلا باجي ، در ابتداي گزارش ، در سن 65 سالگي ، نامه هايي به امام رضا (چگونه) مي نويسند در حالي كه حتي نوشتن را نمي دانند. آنها آن را نخواندند ، آنها دراز شدند. او كه بايد “سلام ، آقا عزيز من ، اولين باري كه به ملاقات شما آمدم را به خاطر نمي آورم ، اما آخرين باري كه با پدرم به شما سفر كردم به خاطر دارم. ما كبوترها ، بنابراين مي توانيم آنها را تغذيه كنيم. ما هفته گذشته به ملاقات شما آمديم ، اما من نمي دانم پدرم با شماست يا نه. اوه ، پدرم رفت تا از حريم عمه ات محافظت كند. اكنون ، وقتي اين نامه را مي نويسم ، پدر من يك شهيد است ، او يك شهيد جاودانه است … ارباب من ، من و برادرم و آبجو ainab در حال خداحافظي از دنيا هستيم. مي دانم كه روزي پدرم برمي گردد ، اما شايد در آن ارتفاع برنگردد ، شايد ديگر او را نبينيم. اما برگرد خوشحالم خوشحالم ، مثل عمه ات يك رقيه دختر شهيد ، اين بار كه به احترام تو آمدم ، دستت را روي پيشاني ام احساس كردم ، من مهمان ويژه تو هستم. “فرزند كوچك شما ، فاطمه بلباسي”.

نامه اي كه بايد مي خواند اهميتي ندارد ، اين نامه دوم خطاب به امام مهرباني بود. در 1200 سال گذشته چند نامه نوشته شده است كه اين موجود محبوب در قلب اين سرزمين پر بركت بوده است؟ چگونه بسياري از دادخواستها ، نسخه هاي خطي ، مانند اين نامه ، روي محرابي كه در زير چراغ سبز كاشته شده است ، لغزيده و با هدف گشودن و خواندن به زمين رسيده اند؟ نامه هايي مانند بقيه نامه ها ، هر كدام نشانه اي از ارادت به هزاران نفر است كه قلب آنها قرص است ، مطمئناً كسي سخنان آنها را مي خواند ، به قلب آنها گوش مي دهد.

داستان يك ارتباط جدايي ناپذير

نامه ها در اينجا نشانه اميد ، نشانه آرزو ، پيوند ناگسستني ، روياي نزديك ، ايمان راسخ است. به همين دليل است كه بسياري از آنها به رويا تبديل شده اند ، مانند روياي يك بنياد هفت ساله ، كه از امام رضا (ع) يك عروسك بزرگ با دست خط كودكانه خود ، امير رضا 11 ساله ، كه مي خواست يك دوچرخه. ، مثل دوچرخه دوستش فرزاد. مريم از تهران ، كه خواستار درمان برادر بيمار خود بود ، مانند مرضيه و امير محمد خواست كه كارت عروسي خود را با خرما در قلب حرم انداخت و احتمالاً در قلب آنها بود كه يك مهمان ويژه داشته باشد ، يك مهمان عزيز در روز عروسي آنها

حقيقت س oneال يك چيز است. نام ها ، تاريخ ها ، اعداد ، مشاغل ، درد ها و گريه هايي كه حروف سفيد را آزار مي دهد ، هرچند كه قديمي باشند هرگز پير نمي شوند ؛ براي: به همين دليل است كه “مهرداد …” پشت ميله هاي زندان كرج نامه اي به امام رضا نوشت. “من در زندان هستم ، شما مي دانيد آقا ، من جرمي مرتكب نشدم ، من در اينجا بي انصافم. كاري انجام دهيد ، كمك كنيد تا مرا آزاد كنيد … »مشخص نيست چه كسي 946 كيلومتر مهرداد را براي تحويل نامه به مخاطب نامه آورده است ، اما اكنون آن رسيده است ، احتمالاً قلب مهرداد از رسيدن به اين گوشه خوشحال است. در زندان.

نامه هايي براي خواندن

عليرضا اسماعيل زاده مديركل سوگند آستان قدس رضوي است. او اطلاعات خوبي در مورد اين نامه ها دارد ، نامه هايي كه به قسمت سوگند پيوست مي شوند ، همانطور كه اسماعيل زاده به ما مي گويد ، هر زمان كه او حرم مقدس را غبارروبي مي كند و در عين حال عهدهاي ديگر را جمع مي كند ، آنها نيز “جمع مي شوند” و آنها را منتقل مي كنند بر. آنها به ميز پيامبر باز مي شوند ، و سپس متن هاي آنها يكي يكي خوانده و طبقه بندي مي شوند ، و حريم خصوصي افراد را كاملاً رعايت مي كنند.

اسماعيل زاده بعداً توضيح مي دهد. “تعداد حروف بسيار زياد است و آنها هرگز محاسبه نشده اند ، اما پس از خواندن همه آنها طبقه بندي مي شوند و بر اساس عناوين مورد نياز ذخيره مي شوند. زيرا مي توانند مرجع خوبي براي محققاني باشند كه به دنبال ريشه ها و مشكلات جامعه در دوره هاي مختلف تاريخ هستند ، به عنوان مثال براي نشان دادن مشكلات مردم در دوره تاريخي – پزشكي يا مالي. “يا اگر افرادي به دنبال درمان بوده اند ، براي كدام بيماري شيوع بيشتري دارند؟ شيوع بيماري چقدر است؟”

اسماعيل زاده اما بيشترين توجه را به نامه هايي كه آنها نوشته اند نشان مي دهد كه نشانه ذوق و ارادت مردم به امام هشتم است ، شايد به اين دليل كه مي فرمايد: “مردم اين ارادت را به زبان خودشان ، در هر موقعيت و موقعيتي نوشته اند. آنها در داخل هستند. ” اين قسمت از نامه ها بسيار غني است: ما آنها را به دفتر نامه نگاري حرم مي فرستيم ، بخشي از خزانه پيامبر است كه بايد در آنجا نگهداري شود. برخي از اين نامه ها ، عمدتا از جوانان ، در مورد ازدواج و زندگي است. بسياري از مردم حتي كارتهاي عروسي خود را در حرم مي گذارند ، به اين اميد كه با نگاه مهربان يك امام زندگي آنها پر از دانش ، دانش و بركت باشد. رضا (ع) “بارها و بارها همكاران ما اين ازدواج را به اين جواناني كه امام رضا (ع) را در جشن و ميهماني خود شريك زندگي خود كرده اند ، فراخواني و تبريك مي گويند.

مدير كل آستان قدس نذر ادامه مي دهد. “برخي از نامه ها مربوط به آن دسته از كودكاني است كه خواسته هاي خود را يادداشت كرده اند و ما در بخش ديگري در مورد آنها بحث خواهيم كرد. در صورت امكان ، در مورد تحقق اين خواسته ها توافق كنيد. ، نامه هايي داريم كه نياز به درمان دارند. به خصوص از طرف افرادي كه خود يا يكي از اعضاي خانواده شان بيماري لاعلاج دارند. “برخي از نامه ها مربوط به مشكلات مالي مردم است. بسياري مهريه مي خواهند ، بسياري پول ندارند ، بسياري بدهي دارند ، ما آنها را به بنياد كرامت آستان قدس مي فرستيم كه متخصص خدمات و كمك هاي اجتماعي است. محرومان ».

انتهاي پيام:

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.